برای همه

همه چیز

برای همه

همه چیز

واژه نامه

زبان هویت یک ملت است.متاسفانه در چند سال اخیر به گویش های مختلف ایرانی توجه نشده است وبسیاری از گویش ها در حال نابودی است در این قسمت سعی شده است به گوشه ای از واژه های زبانی این خطه از این مرز پرگهر پرداخته شود:

کَوَزن=لاک پشت

ساجه/سازه=جارودستی

آبشکه=پنجره خانه

کُش=کفش

گَل=موش

سیکا=اردک

کِرگ=مرغ

لفتیکا=دیگ کوچک

جِرَب=جوراب

دَماسیه=گیرکرده

پِتی= سوراخ پوشاندن

کِلی=لانه مرغ وخروس

بوردَن=رفتن

بَمِردِه=مرده

میشکا=گنجشک

میشکار=میرشکار

خِنه=خانه

کِلِم=طویله

کَمِل=کاه

تش=آتش

ورگ=گرگ

تشی=جوجه تیغی بزرگ

ارمجی=جوجه تیغی کوچک

لِسک=راسو

گُ=گاو

گِسَن=گوسفند

ریکا=پسر

کیجا=دختر

دیرگاه=بیرون

دِلِه=داخل

بوردن=رفتن

لینگ= پا

ونی=بینی

هسکا=استخوان

واش=علف

پِر=پدر

مار=مادر،مار

وَشنی=گرسنه

هوا=هوا

در=در

تَنُ=شنا،آبتنی

لو=لگد

گل=خاک

تیل=خاک مرطوب،خاک زراعی،خاک لجن حالت

بامشی=گربه

شال=روباه/شغال

زَنا=همسر

مَمه=پستان سینه/مادر

گهدبَبا=بابابزرگ

ننا،ننه=مادربزرگ

تاخت=دویدن

لوچ=کج چشم

فِسکِن=گرفتگی بینی

گاج= نادان،کندذهن،دیرگیر

تیل به سر=خاک برسر

اغوز=گردو

هلی=آلوچه

بنج=برنجی که پس از برداشت هنوز پوسته آن کنده نشده باشد

تیمجار=خزانه زمین برنج

واشگاه=علفزار

کتیسر=منطقه بالا

لاتسر=منطقه پایین

جیر=پایین

جور=بالا

پلی=پهلو

 

حصار=دیوار،سردی پس از بارش برف

پِلیم=گیاه پلم

گزنا=گزنه

جوکی=آهنگر،کولی

گبری=بی دین،زرتشت

عِمَر=زشت

تلی=تیغ درختان

نون=نان

دز=دزد

هیچی ندار=بی چیز

خان=خان،سرمایه دار

آخوند=روحانی

بفتن=خوابیدن

 

چنیکا=جوجه

طلا=خروس

ورکا=بچه گوسفند

طلم=گوساله

تشک=گاو نر

دمسک=گاو تازه پرواشده

بزاان=زاییدن

بزا=زایید

خنه سر=داخل محوطه وحریم یک خانه

بتیم=شکم

چینک=جای دانه دان مرغ در داخل بدن مرغ

چینک سر=به مفهوم سرگلوی فرد

بچاان=چاییدن،سرماخوردن

بچا=سرماخورد

نرم شلوار=زیرشلواری

ایزار=ملحفه ای زبرهمراه با درزکه در شب(بیشتر در قدیم)موقوع خواب روی خود می گذاشتند

کِب=حصیر


بخاردَن=خوردن غذا

چاشت=وعده غذایی نهار

شام=شام

نمازین=عصرانه

برارزن=خانم برادر

زن برار=برادرخانم

خاخِر=خواهر

برار=برادر

وسنی=زن دوم شوهر

کچیک مار=نامادری

کا=بازی

قش کا=کمربندبازی


وک=قورباغه

کنه پر=نوعی مارکه به اب حساس وبدن آن حالت زیبی شکل دارد

کنگلی= زنبور وحشی