شوراهای اسلامی روستا
مقدمه :
یکی از ابزارهای مهم برای دستیابی به توسعه ملی ایفای نقش مردم و مشارکت آنها در جهت تسریع توسعه ملی است. لازمه رسیدن به مشارکت مردمی، نظاممند کردن مدیریت محلی است. راهکار ایجاد شوراهای اسلامی روستایی[1] بهعنوان یک واحد مدیریت محلی وسیلهای برای دستیابی به توسعه روستایی و در نهایت توسعه ملی است (بدری و دیگران، 1388: 105)
تأکید بر توسعه روستایی[2] با راهکار فعالیت شورای اسلامی در دوره پس از انقلاب یکی از اهداف عمده با راهبرد توسعه مشارکتی بود. توجه به مسایل و مشکلات محلی از طریق شوراها و انتقال این مشکلات به سطوح بالاتر، راهحل قبولی برای رفع سریع این مشکلات است.
به هر حال شوراها را میتوان یکی از عوامل مؤثر و نقش آفرین در عرصه مدیریت محلی دانست که زمینه بهبود وضعیت روستاییان و حل مشکل آنان را فراهم میکند. بهعبارت دیگر عملکرد مؤثر سیستم شوراهای اسلامی با انجام وظایف در قبال مردم، اثرات مهمی را در رسیدن به نتایج توسعه روستایی بر جا میگذارد (احمدی، 1388: 16)
روند مدیریت روستایی در ایران پیش از انقلاب اسلامی
در دوران قاجاریه و به ویژه در اواخر این دوره که اعمال قدرت حکومت به پایتخت و شهرهای مرکزی ایالات محدود میشد، دو ویژگی بارز، یعنی سنتی بودن روستاها و نوع حکومت موجب میشد که در امور مربوط به روستاها جز در موارد خاصی مانند اخذ مالیات، دخالت چندانی وجود نداشته باشد. در این دوره نقش عمده در مدیریت روستایی بر عهده عناصری مانند کدخدا، سربنه و بهطور کلی، مالکان بود و نظام درآمد ـ هزینه در روستا نیز عمدتاً در اختیار روستاییان از یکسو و مالکان یا کدخدا از سوی دیگر قرار داشت (طالب، 1372).
با روی کار آمدن رضاخان در سال 1304، علیرغم اینکه تحولات قابل توجهی در جامعه روستایی و مدیریت روستا رخ نداد، قوانینی به تصویب رسید که در نوع خود قابل توجه و تأمل است، هر چند زمینههای آنها به دوره قاجاریه بر میگردد. یکی از این قوانین قانون کدخدایی است. بر اساس این قانون که طی سالهای 1314 تا 1318 تصویب و اجرا شد، کدخدا در یک روستا دارای وظایف و کارکردهایی برای انجام خدمات دولتی است (طالب، 1372)
در آبانماه 1316 نیز بر اساس نخستین قانون تقسیمات نوین کشوری، برای هر دهستان یک دهدار و برای یک یا چند ده، یک کدخدا بهعنوان نماینده دولت تعیین شد.
پس از رضاخان، تحولاتی در نظام مدیریت روستایی پدید آمد که بارزترین نمونه آن در تصویب قانون مربوط به بنگاه عمرانی کشور بهویژه از جنبه اقتصادی و امور زیر بنایی است. در این قانون که در سالهای میانی دهه 1330 به مراحل تصویب و اجرا رسید، ترکیب انجمن ده و در واقع انجمن عمران ده مشتمل بر گروهی پنج نفره، شامل نماینده مالک، نماینده زارع، کدخدا و دو تن از معتمدین محلی، عمدتاً بر اساس اعتماد میانی اهالی ده و نمایندگان مالک و زارع، پیشبینی شده بود (قدیری معصوم و ریاحی، 1383)
در دهه 1340 با تصویب و اجرای قانون اصلاحات ارضی، قدرت مالکان در روستاها کاهش یافت. در پی آن تحولات شگرفی در نحوه مناسبات اقتصادی روستاها بهویژه در امر بهرهبرداریهای زراعی روی داد. تغییرات دهه 1340 منجر به اصلاح قوانین مربوط به انجمن ده شد و انجمنهای ده بهعنوان نمایندگان رسمی دولت مطرح شدند. در این دوره قوانین دیگری مانند قانون تشکیل سپاه ترویج و آبادانی به نوعی مدیریت روستایی را در ایران تحتالشعاع قرار داد و با تشکیل وزارت تعاون و امور روستاها بهجای وزارت اطلاحات ارضی و تعاون روستایی، این امر شدت بیشتری یافت (به نقل از خدارحم بزی و دیگران، 1389: 109).
روند مدیریت روستایی در ایران پس از انقلاب اسلامی
اولین قانون مربوط به شوراها تحت عنوان قانون شوراهای محلی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با دستور تاریخی امام خمینی (ره) در نهم اردیبهشت 1358 و از سوی شورای انقلاب در تیر ماه 1358 تهیه، تصویب و برای اجرا به دولت وقت ابلاغ گردید.
با بروز دگرگونیهای اساسی در دورههای زمانی متفاوت، در سال 1375 قانونی بهعنوان قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شورای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران به تصویب رسید و بر اساس آن، مدیریت روستایی به عهده مقامی به نام دهیار گذاشته شد که از طرف شورا به مدت چهار سال انتخاب میشد؛ بنابراین، در این دوره نظام سلسله مراتبی مدیریت روستایی از مقطع بخش با مدیریت بخشداری، شورای اسلامی روستا و دو تشکل بهنامهای خانه همیار و دفتر عمران تا سال 1377 شکل میگرفت.
بدین ترتیب شوراهای اسلامی روستا یکی از سازمانهای مردمی در ایران است که نقش مهمی را در توسعه یکپارچه روستا ایفا میکند. در واقع، بعد از حذف ساختار مدیریت سنتی روستا و غیرمؤثر شدن دیگر سازمانها، خلاء موجود در روستاها بعد از انقلاب اسلامی توسط شوراها تا حدودی پر شد (مبلغ، 1382: 53).
به نظر میرسد شوراها میتوانند خواستههای مردم از دولت را تعدیل کنند، حضور مردم را در صحنه سیاسی و اجتماعی نهادینه کنند و علاوه بر کاهش نارضایتی مردم، ظرفیت پاسخگویی دولت نیز افزایش دهند (پورطاهری، 1388: 29)
شرح وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی روستا
شوراهای اسلامی روستا کوچکترین نهاد شورایی محلی هستند که طبق قانون میتوانند در کلیه روستاهای بالای 20 خانوار یا 100 نفر جمعیت تشکیل شوند. شرح وظایف شورای اسلامی روستا به استناد فصل سوم ماده 68 قانون مذکور (اصلاحی 6/7/1382 و 27/8/1386) بهشرح زیر میباشد:
الف) ارائه پیشنهاد بررسی رفع کمبودها، نارساییها به مقامات ذیربط؛
ب) نظارت و پیگیری بر حسن اجرای مصوبات مجلس شورای اسلامی روستا؛
ج) تشکیل گردهمایی عمومی بر ارائه گزارش کار و دریافت پیشنهاد و پاسخ به سؤالات و جلب مشارکت و خودیاری مردم برای پیشبرد امور روستا حداقل دوبار در سال و با 15 روز اعلام قبلی؛
د) تبیین و توجیه سیاستهای دولت و تشویق و ترغیب روستاییان در جهت اجرای سیاستهای مذکور؛
ه) نظارت و پیگیری اجرای طرحها و پروژههای عمرانی اختصاص یافته به روستا؛
و) همکاری با مسئولان ذیربط برای احداث، اداره، نگهداری و بهرهبرداری از تأسیسات عمومی، اقتصادی، اجتماعی، و رفاهی مورد نیاز روستا در حدود امکانات؛
ز) کمکرسانی و امداد در مواقع بحرانی و اضطراری مانند جنگ و وقوع حوادث غیرمترقبه و نیز کمک به مستمندان و خانوادههای بیسرپرست با استفاده از خودیاریهای محلی؛
ط) پیگری شکایات اهالی روستا از ادارات حوزه مربوط از طریق مقامات مسئول؛
ی) همکاری با نیروی انتظامی برای برقرای امنیت و نظم عمومی حسب درخواست بخشدار؛
ک) ایجاد زمینه مناسب و جلب مشارکت عمومی به منظور اجرای فعالیتهای تولیدی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی؛
ل) فراهم نمودن زمینه مشارکت و جلب همکاری مردم به منظور ایجاد و توسعه نهادهای مدنی، کتابخانه و مراکز فرهنگی، بهبود و ارتقای فرهنگی، اقشار مختلف بهویژه جوانان و بانوان و برنامهریزی در انجام خدمات اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و سوادآموزی و سایر امور با موافقت و هماهنگی مراجع ذیربط؛
م) انتخاب فردی ذیصلاح به سمت دهیاری برای مدت چهار سال بر اساس این آییننامههای مربوطه و معرفی به بخشدار جهت صدور حکم؛
ن) ایجاد زمینه مناسب برای توسعه اشتغال و جلب مشارکتهای عمومی به منظور گسترش فعالیتهای تولیدی؛
س) مشارکت در طرحهای هادی روستا، بهسازی بافتهای فرسوده و ضوابط و مقررات ساختوساز؛
ع) نظارت بر حسن اجرای مقررات مربوط به حفاظت و بهسازی محیط زیست روستا و بهرهبرداری از منابع طبیعی و جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ عمران مزارع، باغها، مراتع، جنگلها، محدودههای زیست محیطی، احیاء و لایروبی قنوات و نهرهای متروکه و ارائه طرح و پیشنهاد در این زمینهها به شورای بخش؛
ف) بررسی برنامههای پیشنهادی ارگانهای اجرایی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از نظر تطبیق با ضرورتهای موجود در حوزه انتخابیه شورا و ارائه گزارش نارساییها به شورای مافوق و مراجع اجرایی ذیربط؛
ص) نظارت بر حفظ و نگهداری تأسیسات عمومی و عمرانی و اموال و داراییهای روستا (بدری و موسوی، 1388: 108).
منابع :
1- احمدی، علی (1388) شوراهای اسلامی روستایی، مشارکت مردمی، و توسعه روستایی (مطالعه موردی: دهستان حکیمآباد شهرستان زرندیه استان مرکزی) پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده جغرافیای تهران.
2-بدری، سیدعلی؛ موسوی، سیدعارف (1388) مدیریت نوین روستایی، تهران، چاپ اول.
3-بزی، خدارحم (1388) روند تحولات مدیریت روستا در ایران با تأکید بر عملکرد شوراهای اسلامی )مطالعه موردی: منطقه سیستان)، فصلنامه روستا و توسعه، سال 13، شماره 3، صص 105 الی 126.
4-پورطاهری، مهدی و همکاران (1388) ارزیابی عملکرد شوراهای اسلامی در توسعه روستایی نمونه موردی: دهستان آلاداغ بجنورد، فصلنامه برنامهریزی و آمایش فضا، دوره چهاردهم، شماره 4، زمستان 1389، صص 23 الی 38.
http://khalkhalim.com
www.asrehjadid.ir